| کد خبر: 153476 |

◄ چالش کارشناسان ریلی در مورد تولید ریل/ تولید ریل داخلی توجیه دارد یا ندارد؟

چندی پیش سعید قصابیان کارشناس ریلی در یادداشتی با عنوان « فراز و فرودهای ریل ملی» این چالش را مطرح کرد که « آیا پسوند ملی برازنده کالایی چون ریل هست؟» پس از درج این یادداشت در تین‌نیوز، یکی از کاربران در نقد دیدگاه‌های مطرح شد در آن، در پیامی که به تین‌نیوز ارسال کرد، نوشت: دعوا بر سر ملی بودن یا نبودن ریل تولیدی ذوب آهن نیست، برای همین مواجهه با این پرسش هم دغدغه کسی نیست.

تین نیوز

چندی پیش سعید قصابیان کارشناسان ریلی، در یادداشتی با عنوان « فراز و فرودهای ریل ملی»  این چالش را مطرح کرد که « آیا پسوند ملی برازنده کالایی چون ریل هست؟ آیا ریل یک کالای استراتژیک است؟ آیا چنین فعالیتی اقتصادی است؟ »

پس از درج این یادداشت در تین‌نیوز، یکی از کاربران در نقد دیدگاه‌های مطرح شد در آن، در پیامی که به تین‌نیوز ارسال کرد، نوشت: دعوا بر سر ملی بودن یا نبودن ریل تولیدی ذوب آهن نیست، برای همین مواجهه با این پرسش هم دغدغه کسی نیست.
این کاربر در ادامه پیام خود تاکید کرد: گفتید «تولید ریل برای ذوب آهن ارزش افزوده زیادی ندارد»، آن‌طور که من تحقیق کردم از سایر محصولات ذوب آهن در این رده برای ذوب آهن ارزش افزوده خیلی بیشتری دارد ( اگر بقیه محصولات در این رده 50 درصد ارزش افزوده داشته باشند، ریل 100 درصد ارزش افزوده خواهد داشت).

وی نوشت: همچنین فرمودید «تقاضا برای ریل در داخل کم است»، این خط تولید علاوه بر انواع ریل، تیر بال پهن هم می‌تواند تولید کند که بازار خودش را خواهد داشت.

این کاربر خاطرنشان کرد: ضمن این‌که مفصل توضیح دادید که «در حالت خوش‌بینانه سالی 100 هزار تن ریل نیاز داریم»، من یک مقدار بیشتر(در حدود 150 هزار تن) را با شما موافقم، اما عجیب است که برای شما استفاده از همه ظرفیت400 هزار تنی این خط مسئله شده است. در صورتی که کل هزینه خرید این خط تولید معادل سود حاصل از یک مرتبه فروش 40 هزار تن ریل است! بگذریم از این که این خط تولید توانایی تولید محصولات دیگری مثل تیر بال پهن را هم دارد. ضمنا این خط تولید را بسیار بسیار ارزان خریدند، طوری که الان اگر بخواهند به عنوان دور ریز هم بفروشند، چه بسا به قیمت بیشتری فروش خواهد رفت (چرایی ماجرا مفصل است)
وی اظهار داشت: در مورد قیمت سوال کردید که « قابل رقابت جهانی هست یا نه؟» به نظر بنده حتی اگر یک شاخه ریل هم صادر نکنیم، در این معامله کاملا برد کردیم، البته مدیران ذوب آهن رسما اعلام کردند که هر چقدر قیمت جهانی باشد ما پایین‌تر می‌فروشیم، ذکر این نکته هم بد نیست که چین به عنوان وارد کننده سنگ آهن و سوخت از ما، الان بزرگترین فروشنده ریل به خودمان شده است ( هزینه حمل بالای محصولات سنگینی مثل سنگ آهن و ریل را در نظر بگیرید)
این کاربر در ادامه پیام خود تاکید کرد: حتی اگر قیمت حامل‌های انرژی ارزان‌تر از مقدار واقعی باشد، این را در نظر بگیرید که اگر خرید از بخش داخلی انجام بشود (ولو به قیمت کمی بالاتر)، بسیار بهتر از این است که ارز کشور برای کالایی که در داخل توان تولیدش است خارج بشود، اصلا فلسفه تعرفه گذاشتن برای واردات در دنیا مگر چیزی جز این است؟!
 این کاربر در پایان خاطرنشان کرد: فرمودید « سود حاصل از تولید ریل را اگر 10 درصد فرض کنیم...»، عرض کردم برای ذوب آهن ظاهرا حدود 100 درصد سود دارد.

پس از درج این پیام، سعید قصابیان نیز در پاسخ به نظرات این کاربر، در یادداشتی که به تین‌نیوز ارسال کرد، نوشت: فرمودید « دعوا بر سر ملی بودن یا نبودن ریل تولیدی ذوب آهن نیست، برای همین مواجهه با این پرسش هم دغدغه کسی نیست». عرض می‌کنم علت حساسیت در مورد این نامگذاری این است که استفاده از پسوند "ملی" این کارکرد منفی را دارد که افراد احساساتی را به ظن وطن دوستی در زمره طرفداران تولید آن کالا در داخل قرار می‌دهد و این نام‌گذاری می‌تواند آنان را از هزینه‌ها و پیامدها غافل کند.

وی در ادامه افزود: در مورد ارزش افزوده تولید ریل برای ذوب آهن که فرمودید « از سایر محصولات ذوب آهن در این رده برای ذوب آهن ارزش افزوده خیلی بیشتری دارد» عرض می‌کنم ارزش افزوده با سود تفاوت دارد. خط تولید و تهیه مذاب و شمش تا قبل از خط نورد با دیگر تولیدات ذوب آهن مشترک است و زیر ساخت آن قبلاً در کارخانه ایجاد شده است. وقتی دانش فنی طراحی ریل، دانش فنی تولید و خط نورد وارداتی است ( و فروشنده هزینه آن دانش‌های فنی را بر روی قیمت محصولش می‌کشد)  و نصب و تست و راه‌اندازی آن هم  توسط شرکت فروشنده انجام می‌شود ذوب آهن هیچ "ارزش" ی را بر این سخت افزارها اضافه نمی‌کند مگر اپراتوری و نگهداری دستگاه. ارزش افزوده از جنس سخت افزار نیست. ارزش افزوده از جنس نرم افزار و دانش مهندسی است که در این روند متاسفانه اثری از آن وجود ندارد. وقتی همه سخت افزارها و نرم افزارها ( دانش فنی ) وارداتی هستند نباید انتظار ارزش افزوده زیادی داشته باشید. سود مورد انتظار متناسب با افزوده بخش داخلی است. همان اپراتوری و نگهداری دستگاه.

به گزارش تین‌نیوز، قصابیان همچنین خاطرنشان کرد: فرمودید « تقاضا برای ریل در داخل کم است، این خط تولید علاوه بر انواع ریل، تیر بال پهن هم می‌تواند تولید کند که بازار خودش را خواهد داشت».عرض می‌کنم من با تیر بال پهن مشکل ندارم و اعتقاد دارم که این محصول بازار خیلی خوبی دارد اما به خاطر داشته باشید که ما درباره ریل صحبت می‌کنیم .این خط نمی‌تواند در آن واحد هم بال پهن بزند هم ریل.تولید هر کدام نیاز به آماده‌سازی دوباره خط دارد. شیفت بین این دو محصول مستلزم توقف خط و تنظیم مجدد است.

 وی اظهار داشت: فرمودید توضیح داده‌ام که « در حالت خوش‌بینانه سالی 100 هزار تن ریل نیاز داریم، من یک مقدار بیشتر(در حدود 150 هزار تن) را با شما موافقم، اما عجیب است که برای شما استفاده از همه ظرفیت400 هزار تنی این خط مسئله شده است». عرض می‌کنم من نیاز را 85 هزار تن در سال محاسبه کردم اما با مسامحه آن را 100 هزار تن فرض کردم. دغدغه همه باید این باشد که یک سرمایه‌گذاری سودده باشد. نباید برای یک نیاز حداکثر 100 هزار تنی خط تولید 400 صد هزار تنی وارد کرد. باید پرسید مبنای محاسبه این ظرفیت چه بوده؟ با منطق اقتصادی نمی‌خواند. این مسئله کوچکی نیست. ضمناً محصول نقد این خط ریل U33  هست. این ریل در خطوط اصلی با بار محوری 25 تن کاربرد ندارد. ریل U33 پاسخگوی تردد قطارها با هیچ سرعتی در خطوط ایران نیست.تا ریل UIC60 بیرون نیاید گرهی از پروژه‌های احداث و بازسازی خطوط باز نمی‌شود. باید پرسید چرا ذوب آهن بر تولید ریل U33  اصرار دارد؟  باید از راه آهن پرسید ریل U33 به چه کارش می‌آید؟   

وی گفت: فرمودید« کل هزینه خرید این خط تولید معادل سود حاصل از یک مرتبه فروش 40 هزار تن ریل است». عرض می‌کنم این‌که هزینه خرید این خط تولید معادل سود حاصل از فروش چقدر ریل است ملاک اقتصادی بودن پروژه نیست. باید نرخ برگشت سرمایه محاسبه بشود. فروش ( درآمد) در واحد زمان مهم است و لذا این‌که کِی بتوانید پولتان را از مشتری بگیرید مهم است ( ارزش پول با زمان تغییر می‌کند). هزینه نگهداری مهم است.  هزینه نیروی انسانی در محاسبات وارد می‌شود. سرمایه‌گذاری اولیه مهم است (هزینه‌هایی که در این 20 سال برای تحقق شعار ریل ملی شده همه باید در محاسبه سرمایه‌گذاری اولیه منظور شوند).

قصابیان در ادامه خاطرنشان کرد: فرمودید« این خط تولید توانایی تولید محصولات دیگری مثل تیر بال پهن را هم دارد». عرض کردم که این خط نمی‌تواند در آن واحد هم بال پهن بزند هم ریل. شیفت بین این دو محصول مستلزم توقف خط و تنظیم مجدد است. این باعث کاهش ظرفیت خط است. فرمودید « این خط تولید را بسیار بسیار ارزان خریدند».عرض می‌کنم مبلغی که خود مسئولان ذوب آهن برای قیمت این خط اعلام کردند همان عدد ذکر شده در متن هست.کمی بیش از 200 میلیارد تومان.

وی افزود: فرمودید « به نظر بنده حتی اگر یک شاخه ریل هم صادر نکنیم، در این معامله کاملا برد کردیم». عرض می‌کنم به هر حال باید فکری به حال ظرفیت بلا مصرف خط تولید بشود. عدم استفاده از ظرفیت تولید یعنی ضرر. یعنی ضایع کردن سرمایه‌گذاری انجام شده. همت ما باید این باشد که تک تک تولیدات کشور توجیه اقتصادی پیدا کنند. از کیسه خلیفه نمی‌بخشیم که نگران ظرفیت خالی نباشیم. کیسه ملت است. ضرر هر تولید غیر اقتصادی در شرکت‌های دولتی از جیب مردم می‌رود.

قصابیان تاکید کرد: فرمودید « البته مدیران ذوب آهن رسما اعلام کردند که هر چقدر قیمت جهانی باشد ما پایین‌تر می فروشیم، ...».  عرض می‌کنم باید قیمت فروش محصول را با قیمت تمام شده مقایسه کرد. اگر قیمت تمام شده ریل ذوب آهن کمتر از قیمت جهانی باشد باید به مدیران ذوب آهن جایزه داد و دستشان را بوسید. اگر برعکس، قیمت تمام شده ریل بیش از قیمت جهانی باشد ایشان حق ندارند کالای خود ( اموال مردم) را زیر قیمت تمام شده بفروشند. این‌که بگوییم هر چه آنها فروختند ما ارزان تر می‌فروشیم بیشتر به کری خواندن در فوتبال می‌ماند تا حمایت از اموال ملت که به امانت نزد ما ( شرکت های دولتی) سپرده شده است.

وی گفت: فرمودید « حتی اگر قیمت حامل‌های انرژی ارزان‌تر از مقدار واقعی باشد، این را در نظر بگیرید که اگر خرید از بخش داخلی انجام بشود (ولو به قیمت کمی بالاتر)، بسیار بهتر از این است که ارز کشور برای کالایی که در داخل توان تولیدش است خارج بشود...».عرض می‌کنم که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را می‌توان در داخل تولید کرد اما توان تولید در داخل دقیقا به معنای این است که تولید آن کالا در داخل « اقتصادی» تمام بشود. نباید پول مردم را صرف تولید کالایی در داخل کرد که سرمایه‌گذاری انجام شده را برنگرداند. دلیل این‌که خیلی از کالاها در خیلی از کشورها تولید نمی‌شود همین است. هر کشور در کالاهای محدودی مزیت نسبی دارد.

به گزارش تین‌نیوز، قصابیان خاطرنشان کرد: الان فرصت بحث بر سر مزایا و آسیب‌های سوبسید انرژی نیست. فقط عرض می‌کنم که سوبسید همیشه از اموال کل مردم برداشته می‌شود اما مورد استفاده بخش خاصی قرار می‌گیرد( در این جا صنعت). بنابراین با عدالت اجتماعی منافات دارد و در همه دنیا سعی می‌کنند حجم سوبسید حداقل باشد. سوبسید تنها به‌عنوان یک مُسکّن در موارد محدود استفاده می‌شود. متاسفانه ما مثل نقل و نبات به اقتصاد مُسکّن می‌دهیم تا علاج درد را به تعویق بیندازیم. اقتصاد کشور را به این مُسکّن معتاد کرده‌ایم.

وی افزود: تجربه نشان داده که ایجاد انحصار برای داخلی‌ها، دادن انرژی ارزان و خرید از داخلی‌ها به قیمت "کمی بالاتر" هیچ‌گاه به رشد هیچ صنعتی منجر نشده و بر عکس آن را به قهقرا برده و نتیجه این شده که خیل شرکت‌های دولتی به‌جای آنکه فعالیت اقتصادیشان برای سازمان گسترش و کشور سودآور باشد همه وبال گردن وزارت صنعت هستند و سالانه بودجه زیادی از دولت را می‌بلعند. بودجه‌ای که می‌توانست صرف پروژه‌های عمرانی بشود. بودجه عمرانی که می‌توانست آرزوی شما را برای « احداث خطوط ترانزیتی پر بازدهی مانند کریدور چابهار سرخس و محور اصفهان اهواز به شبکه ریلی » محقق کند. اما حالا دستمان بسته است و ملتمس فاینانس خارجی هستیم.

وی اظهار داشت: به خودروسازی‌های دولتی نگاه کنید. دولت با تعرفه بالا برای آنها انحصار ایجاد کرد، محصولاتشان را با چند برابر قیمت واقعی به ملت فروختند اما نتیجه نهایی حمایت دولتی آن شد که  محصولشان به‌علت کیفیت پایین تحت فشار افکار عمومی از بازار بیرون انداخته شدند. همان پرایدی که 20 سال پیش بهترین کیفیت را داشت. بهترین کاری که دولت می‌تواند انجام دهد اینست که از هیچ صنعتی حمایت نکند ( دنبال مجبور کردن راه‌آهن به خرید ریل از ذوب آهن نباشد ) و برای هیچ صنعتی انحصار ایجاد نکند: ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان . . .   ( در این مورد یادداشت این جانب با عنوان« شرکت‌داری دولتی به آخر خط رسیده » در تین نیوز را ببینید).

قصابیان تصریح کرد: فرمودید « سود حاصل از تولید ریل برای ذوب آهن ظاهرا حدود 100 درصد سود دارد». عرض می‌کنم در شرایط رقابت شدید جهانی در بازار محصولات فولادی همین ده درصد هم زیاد است. با این ادبیات نمی‌توان وارد بازار رقابت جهانی شد. کسی که در این بازار فشرده ادعای سود 100 در صد می‌کند یا بازار را نمی‌شناسد و یا اینکه هزینه حمایت‌های پنهان دولت از تولید محصولش را در قیمت تمام شده نمی‌بیند. 

 

سعید قصابیان

وبلاگ‌نویس

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.