عباس عبدی

  • ادعای مقام مزبور در باره غیرمجاز بودن انتشار این نوار به علت محرمانه بودن این گفتگو خلاف واقع است. محتوای محرمانه نمی تواند مانع انتشار چنین اسنادی شود. اینکه مسئولین مربوط مهر محرمانه به یک سند بزنند موجب سلب حقوق دیگران در استفاده از آن سند نمی شود. هنگامی که تعدادی از مردم به دلیل یک اقدام اشتباه کشته شده‌اند، طبعاً حق بازماندگان است که طالب حقیقت باشند. حتی اسناد به کلی سری نیز نمی تواند این حق را زایل کند. چه رسد به یک گفتگوی عادی.

  • بعدازظهر جمعه بود که آقای ربیعی زنگ زد. پس از یک احوالپرسی کوتاه گفت: نظرت چیه؟ چه کار کنم؟ گفتم: درباره چی؟ گفت: کل ماجرا دروغ است و آبروی من رفته است. جالب است که ربیعی هم در ابتدا فکر آبروی خودش بود! البته حق داشت، زیرا ساختاری که تا این حد به راحتی به خودش رحم نمی‌کند دلیلی ندارد که افراد به فکر آبروی آن باشند. توضیح داد که روحانی به او زنگ زده که بخش‌های آخر اطلاعیه‌ات درست نیست. در حالی که او می‌گفت وزیر راه و رییس سازمان هواپیمایی کشوری قاطعانه برخورد موشک را رد کرده بودند. گفتم بگذار فکر کنم، اطلاع می‌دهم ولی فعلا چیزی نگو. نیم ساعت بعد چند بار زنگ زدم، تلفنش پاسخ نداد، دو ساعت بعد خودش زنگ زد که به کلی به هم ریخته است، دو تا قرص خورده که بتواند بخوابد. الان هم دارد می‌رود جلسه.

  • فضای مجازی ایران به این علت که بر بستر جامعه‌ای فاقد نهاد معتبر خبررسانی شکل گرفت و معیارهای نهادی تمییز درست از نادرست در آن وجود نداشت، به سرعت تبدیل به محیطی برای درج اخبار راست و دروغ شد.

  • دولت و نیز سایر نهادهای حکومتی باید در نحوه ارتباط خود با افکار عمومی بازنگری اساسی کنند و بپذیرند که اقتضائات دوران آزادی رسانه با دوران انحصار رسانه‌ای به کلی متفاوت است و با شیوه‌های آن دوران نمی‌توان در دوران جدید موفقیتی حاصل کرد.

  • قرار داشتن در جایگاه حکومتی با منتقد بودن تفاوت زیادی دارد. وقتی که در مقام منتقد هستیم خیلی راحت طرفدار شفافیت و رعایت قانون و عدالت و برابری و خلاصه هر شعار و ایده خوب می‌شویم و خودمان را طرفدار یا حتی متولّی و پرده‌دار این شعارها معرفی می‌کنیم.