| کد خبر: 9268 |

اقتصاد خانواده در سرزمین پویا

وبلاگ تین نیوز، مسعود مهاجر | یک خانواده مانند یک حکومت معادل همان دیوانسالاری را دارد. برنامه دارد و می کوشد همیشه دخل و خرج ها را در تعادل نگاه دارد. یک فرق مهم اش این است که دولت گاه پول هایی را هم که ندارد خرج می کند یا برای جبران کسری هایش به بانک مرکزی دستور می دهد که اسکناس بیشتری چاپ کند، یعنی همان کاری که به افزایش نقدینگی تعبیر می شود. تازه راهکارهای دیگری هم برای متوازن کردن دخل و خرج اش دارد که در قدرت خانوارها نمی گنجد. مثلا بایک نشست و برخاست تصمیم می گیرد که دلارهایش را به جای هزار تومان به سه هزارتومان بفروشد. این یعنی سه برابر کردن منابع بدون کوچکترین دردسر. البته دردسرهایش را مردمی تحمل می کنند که ناچار می شوند برای همه کالاها و خدمات دو سه برابر هزینه بپردازند. به قول معروف "خرج که ازکیسه مهمان بود، حاتم طایی شدن آسان بود!"

برای تنظیم امور این بده بستان های بزرگ، دولت یک سازمان تخصصی دارد به نام سازمان بازرسی کل کشور که کارش کشیدن مو از درون هر ماستی است! حتما گزارش هایش را شنیده اید که گهگاه در صحن مجلس قرائت می شود. به جزییاتی اشاره می کند که به عقل نمی آید. دست مریزاد به کارشناسان این سازمان که وقتی روی موضوعی دقیق می شوند، آنقدر موشکافی می کنند که آدم در درستی کارشان تردید نمی کند. تازه قوه قضاییه و سازمان های نظارتی دیگری هم درکارند. اما با همه این تشکیلات عریض و طویل گاه دزدی هایی در سازمان های دولتی اتفاق می افتد که فقط از نوابغ زمان ما برمی آید. مانند دزدی های جرج کلونی است که وقتی چند سارق زبردست را با خودش همراه می کند، راهی به درون گاوصندوق بانک یا صندوق جواهرات انجمن جهانی الماس می یابد که به عقل جن هم نمی آید، چه برسد به کارآگاهانی که متصدی حراست از موجودی همان گاوصندوق ها هستند. راستی چرا این جعبه فلزی را گاوصندوق نامیده اند، اگر شما می دانید به ما هم بگویید!
با این مقدمات می خواهیم به امکانات نظارتی بپردازیم که خانواده باید داشته باشد، تامنابع مالی اش هرز نرود. تشکیلاتی مانند بازرسی کل کشور یا سازمان برنامه و بودجه ای که امروز دولت هم ندارد. اگر درست نگاه کنیم متوجه می شویم که سقوط برنامه نویسی و کاهش سهم برنامه های عمرانی در کشورمان درست از زمانی آغاز شده است که دولت گذشته تصمیم گرفت کلک سازمان برنامه و بودجه را بکند و هیچ ناظری برای کنترل برنامه هایش باقی نماند! به همین دلیل است که بهتر است خانواده هم تشکیلات برنامه ریزی داشته باشدو هم تشکیلات بازرسی و نظارت که هردو لازم و ملزوم همدیگر هستند. اگر یکی نباشد دیگر کاری از پیش نمی رود.
تصور کنید اگر سازمان برنامه و بودجه نباشد که وجود هم ندارد، چه کسی می تواند معین کند که در کجای مملکت چه کاری باید انجام بگیرد و کدام فعالیت اصولا به حال کشور مفید است؟ اگر بازرسی نباشد چه کسی باید تضمین کند که اعتباراتی که به برنامه های مختلف اختصاص یافته سرجای خودش مصرف شده یا حیف ومیل نشده است؟ در قضیه ۸۲ هزار میلیارد تسهیلات معلق بانک ها (بخوانید منابع سوخت شده) نبود همین نهادهای نظارتی در سیستم بانکی قطعا مهم ترین دلیل ناکامی بانک ها برای بازگرداندن این منابع عظیم بوده است. وگرنه بانک خیلی زود متوجه می شد که منابع اش درجایی به کار گرفته نشده است که منتظر سود و زیانش باشد. کمتر کسی تردید دارد که بخش بزرگی از این ۸۲ هزار میلیارد تومان حتی اگر همه صدها نفری هم که نامشان به قوه قضاییه سپرده شده محکوم و مجازات شوند، به خزانه بانک ها برنخواهد گشت.

پول تان را محکم نگه دارید و آسان خرج نکنید!
تجربه جا افتاده ای است که وقتی پولی از دست رفت دیگر به دست ات بازنمی گردد. بخصوص در جامعه ما که مهم ترین شعار تاجران و بازاریانش – بعداز فروش پس گرفته نمی شود – است! حتی شرکت های خارجی هم هنگام فروش کالا درکشور به همین شعار جاافتاده و ضد مشتری استناد می کنند. آرشیو هزینه های خانوار پر از فاکتورهایی است که زیر آن ها مهر بزرگی خورده که پس از فروش پس گرفته نخواهد شد. بیله دیگ بیله چغندر! (یعنی دیگ همین است و چغندر همان) اگراعتراضی دارید به همان قانون اول مراجعه کنید که می گوید حق با مشتری نیست! در چنین بازاری یک توصیه سازنده و به جا این است که پول تان را محکم بچسبید! به سادگی از جیب تان در نیاورید و به آسانی خرجش نکنید! وقتی خریدار حق اعتراض ندارد لابد باید چهارچشمی مواظف کلاهش باشد، سوداگرانی که همه فکر و ذکرشان این است که پول شما را باچه ترفندی از جیب تان در بیاورند!
بی شک کدبانوی خانه بهترین گزینه است. معمولا بیشتر هزینه ها را او انجام می دهد یا سایر اعضای خانواده به سفارش او انجام می دهند، بنابراین اگر می خواهیم نظارتی برخرج و دخل خانه وجود داشته باشد بهتر است رشته امور را به دست ایشان بسپاریم. کارش هم چندان دشوار نیست. ماموریت اش این است که همه هزینه ها را برحسب تاریخ انجام در سررسیدنامه ای وارد کند و جمع بزند. مجموع هزینه های هفته و ماه را در بیاورد و در هر زمان قادر باشد ترازی در برابر سایر اعضای خانواده قرار دهد که همه جزییات هزینه خانواده را نشان می دهد.
در گذشته که رییس خانواده معمولا سر ماه با یک دسته اسکناس به خانه برمی گشت کار تاحدودی آسانتر بود. خانواده بعد از صرف ناهار دور هم می نشستند و حقوق یا دستمزد دریافتی را تقسیم می کردند. مبلغی بابت اجاره بها داخل پاکتی قرار می گرفت تا تقدیم صاحبخانه بشود. مبلغی بابت پرداخت هزینه آب و برق کنار گذاشته می شد، که امروز باید قبوض گاز و تلفن ثابت و تلفن همراه و اشتراک اینترنت و شارژ آپارتمان را هم باید روی آن بگذاریم. هزینه مهم تر خرج خانه بود که کدبانوی خانه می بایستی هزینه کردن آن را برنامه ریزی کند. کمتر اتفاق می افتاد که خانوار درآمدی اتفاقی در طول ماه داشته باشد بنابراین کسی تردید نمی کرد که هرچه هست همان است و باید کل زندگی با همان مبلغ دریافتی در ابتدای ماه مدیریت شود.
در آن زمان ها زندگی اصولا آسانتر از امروز بودو این همه دنگ و فنگ نداشت. خانوارهای امروزی هزینه هایی دارند که ناشی از تحولات زمانی است. نیازهایی که قبلا نبوده اند می بایستی پاسخ داده شوند. ابزارهایی که قبلا وجود نداشته اند باید خریداری و به کار گرفته شوند. ابنای بشر با همه پیشرفت هایی که در علم و فن آوری به دست آورده امروز بسیار محتاج تر از گذشته شده است. اطراف اش پر از چیزهایی است که حتی اگر سود مناسبی هم برایش نداشته باشند فقدانشان رنجور کننده است. مثال اش همین دستگاه های مایکروفر خانگی است که در شرایط عادی هیچ نیازی به وجودشان نیست اما کمتر آشپزخانه ای در سطح شهر است که در گوشه ای یکی از این دستگاه های به اصطلاح به درد نخور و احتمالا مضر و آسیب زننده وجود نداشته باشد. نمونه تمام قدش یخچال فریزر خانگی است که مهم ترین نتیجه اش کهنه کردن مواد غذایی پیش از مصرف آن هاست.

برنامه ریزی برای افزایش درآمد خانواده!
وقتی از حساب و کتاب سخن به میان می آوریم و امکان کنترل هزینه ها را می سنجیم به این معنا نیست که بخش های مربوط به افزودن بردرآمدها را فراموش بگذاریم. برنامه ریزی نمی تواند صرفا روی کنترل مخارج و نگهداشتن تعادل در هزینه ها متمرکز شود. افزودن بردرآمد هم باید به بخش مهمی از کار برنامه ریزی تبدیل شود. بنابراین خانواده ضمن آن که می باید راه های کاستن ازهزینه ها را پیگیری کند می باید نسبت به یافتن راه هایی برای افزودن بردرآمدها نیز اقدام کند.
خوشبختانه امروز با گذشته مان خیلی فرق کرده است. در گذشته معمولا هر خانواده فقط یک منبع درآمد در اختیار داشت و امکان افزودن برآن وجود نداشت. در واقع خانواده ها ناچار بودند که با همان درآمد بسازند. در حالی که امروز هم منابع درآمدی متنوع شده و هم موارد هزینه ساز. یعنی خانواده ها منابع درآمدی جدیدی به دست آورده اند که قبلا نداشته اند. کنار گذاشتن ده میلیون تومان از منابع خانواده برای روز مبادا خودش درآمد جدیدی ایجاد می کند. به سادگی با هر ده میلیون تومان معادل یکصدو پنجاه تا دویست هزارتومان به درآمد خانوار افزوده می شود. بنابراین می توان به خانواده ها توصیه کرد که هرچه می توانند بخشی از درآمدهای خودشان را کنار بگذارند. این کار موجب می شود که قدرت خرید همان مبلغ در طول سال به اندازه بهره بانکی یعنی 22 درصد بیشتر شود. بسیاری از خانواده ها هستند که دریافت بهره بانکی تنها منبع درآمدی آن هاست. البته تردیدی وجود ندارد که کسب پول از پول نه تنها هیچ گاه از سوی کارشناسان اقتصادی توصیه نمی شود بلکه تردیدی وجود ندارد که عادت کردن به درآمدهایی که برای درآوردن آن ها کسی کاری انجام نداده است، می تواند کل خانواده را از شوق کار و روحیه مدیریت زندگی بیاندازد.
منابع درآمدی دیگر برای برخی از خانوارها انجام کارهایی خارج از حیطه مسئولیت های عادی یا حرفه ای است. مسافرکشی مصداق مناسبی است. کسانی که به صورت مداوم یا مقطعی مسافران شهری را به مقصد می رسانند و به قول خودشان از این طریق به کمبودهای زندگی شان سروصورتی می دهند. قبول کارهایی خارج از وقت اداری و حتی در اوقات غیرمعمول مانند کار شبانه یا در ایام تعطیل هم راهکاری برای افزدن برمنابع درآمدی خانواده است. البته همه این کارها گرچه ممکن است به بعد مالی خانواده چیزی اضافه کند اما از ابعاد زندگی می کاهد. خانواده ها کمتر دور هم جمع می شوند. فرصت گفتگوهای جدی میان آنان کمتر به دست می آید و لذت های زندگی فروکش می کند. برهمین اساس بهترین توصیه برای خانوارها این است که بردرآمد خود از همان جایی که می آید اضافه کنند. برای این کار طبعا هم باید مهارت های بیشتری بیاموزند، هم دقت بیشتری به کار ببرند و هم زمان بیشتری را در اختیار صاحب کار یا موسسه خود بگذارند. البته در هر شرایطی پذیرفتن یک مسئولیت و داشتن تنها یک منبع درآمد بهترین گزینه برای خانوارهاست به شرطی که درآمد دریافتی از این کار بتواند نیازهای اساسی خانواده را مرتفع کند.
درپایان بحث بازگردیم به همان عنوان اصلی این مقاله. این که چه کسی حکم ناظر خرج خانواده را دارد؟ چه کسی تعادل هزینه ها و در آمدها را برقرار می کند؟ و نقش هریک از اعضای خانواده در این میان چیست؟
احتمالا اکنون مخاطبان با این نکته آشنا شده اند که با همه شباهت هایی که اقتصاد خانواده می تواند به اقتصاد کشور داشته باشد، سازوکار آن ها به یکدیگرشباهتی ندارد. بازرسی خانواده برخلاف دولت برعهده یک نهاد نیست، بلکه به دوش همه اعضای خانواده است. حساب و کتاب ها را هرکسی می تواند نگهدارد. در داخل خانواده برخلاف دولت روی هیچ سندی مهر محرمانه نمی خورد. همه اعضای خانواده به هر موضوعی محرم هستند و در نتیجه در هیچ شرایطی لازم نیست که کسی برای متقاعد کردن یکدیگر خط و نشان بکشد یا دستک و آمار ارائه دهد. همه به روشی که برای برنامه ریزی اقتصاد خانواده به یک اندازه احترام می گذارند، فراتر از سهم شان مطالبه نمی کنند و به اولویت هایی هم که به صورت نابهنگام پدید می آید و یکی از اعضای خانواده را درگیر می کند به عنوان یک مساله همگانی می نگرند و سعی می کنند با همراهی یکدیگر هر مشکلی را از سر راه آسودگی و رشد خانواده بردارند.

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.