خلأهای تئوریک گردشگری کشور
تین نیوز | شاید سخنگفتن از تئوریهای نوین گردشگری برای کشوری همچون ایران زودهنگام باشد. اما آگاهی از آنها به ما نشان میدهد که اکنون در کجای فرآیند توسعه ایستادهایم؟ چرا این بخش، توسعه متعادل و مسیر صحیحی را انتخاب و طی نمیکند؟ و در نهایت چرا جایگاه گردشگری در نظام برنامهریزی تعریف مشخصی ندارد؟ و البته سوالهای بسیار دیگر. به طور کلی روندهای توسعه گردشگری و سفر در جهان از سه موج بزرگ تئوریهای اقتصادی، تفکر پایداری و تئوری توسعه برای جوامع و مردم عبور کرده و آرامآرام در حال ورود به عصر ارتباطات و اطلاعات است که البته هنوز این موضوع بهدرستی تبیین و تشریح نشده است. جهان در ابتدای توسعه گردشگری تاکید بسیاری بر بهصرفهبودن و اقتصادیشدن صِرف کالاها و خدمات و هرآنچه در گردشگری وجود دارد، داشت. آنقدر در این مسیر تلاش و حرکت کرد که اصطلاحا از آن سوی بام فرو افتاد و مقاصد و کشورهایی که با توریست انبوه (Mass Tourism) سروکار داشتند و برای جذب حداکثری گردشگران سراسر دنیا تلاش میکردند؛ بهناگاه خود را و تمامی داراییها و منابع طبیعیشان را بربادرفته دیدند. چرا که اصل قضیه یعنی منابع، جاذبهها و امکاناتشان که گردشگران برای بازدید از آنها به آن مراکز رفته بودند از میان رفته بود. جالبتوجه و البته جای بسیار تاسف و تعمق دارد که بدانیم بخش گردشگری، سفر و فراغت کشورمان دقیقا در همین نقطه تاریخی یعنی موج اول توسعه بر اساس نگرشهای اقتصادی بهسر میبرد. آشکار است که این امر نشان میدهد چقدر بخش گردشگری جوان و البته عقبمانده یا دقیقتر عقب نگه داشته شده است. با توجه به اینکه وارد فضاهای توسعهای دیگر نشدهایم؛ قصد ورود به سایر موجها را نداریم و میخواهیم در همین مقطع زمانی بمانیم. در فضای فکری سنتی که از آن به نگرش اقتصادی صرف یاد کردیم بازده اقتصادی، بازگشت سریع سرمایه، تخریب غالب محیطزیست و بیتوجهی به آن، حجم عظیم ساختوسازها، کلان و بزرگسازی، عدمتناسب سازهها با فرهنگ بومی، تعجیل در ساخت و بهرهبرداری، تبلیغات کاذب و سرابگونه، حضور پررنگ اعداد و ارقام، بیتوجهی به محیط انسانی و بومی و همچنین کمتوجهی به قوانین و مقررات جاری و ساری و بسیاری دیگر در آنها بارز است. تبلیغات کنونی پروژههای گردشگری نمود بارز اینگونه خصلتها هستند و جملگی خصوصیات آنها را دارند. هرچند که همه تفکر اقتصادی باطل نیست و بدونشک بخشی از طرحهای توسعه گردشگری باید توان مالی و اقتصادی داشته باشند اما تجربه جهان و مقاصد گردشگری نشان داده است که نمیتوان بر اساس این تئوری موفق عمل کرد. خلاصه کلام اینکه حداقل زحمتی که میکشیم این باشد که از دستاوردهای خوب و مثبت بخش گردشگری سایر کشورها بهخصوص کشورهای اسلامی استفاده کنیم. از تجربهها و شکستها، موفقیتها و آزمونهای پشتسرگذاشته آنها درس بگیریم و با گامهای سریع از نگاه اقتصادی به پایداری و توسعه متوازن رسیده، از آن عبور کرده و به توسعه بر محور جامعه برسیم و در عین حال باید زمینههای ورود سالم و قوی این بخش به همراهی سایر بخشهای مکمل مانند صنایعدستی و هنری، میراث معنوی، تاریخی و فرهنگی را فراهم کنیم. نکته آخر اینکه بخش گردشگری ناتوان از ترجمان صحیح از مفاهیم و در غیاب کامل مراکز دانشگاهی و فکری کارکشته، گام در مسیر اشتباهی گذاشته است و هرچند توسعه نیافته است اما همین اندک نیز از حداقلها برخوردار نیست و در حقیقت مسیر توسعه را بهدرستی طی نمیکند و با مفاهیم هزاره سوم ناآشنا و بیگانه است. بهنظر میرسد باید متفکران این بخش از تفکر ماتریسی و دوبعدی به تفکر سهبعدی برسند و عمق بخش گردشگری و پیچیدگیهای آن را نیز ببینند. ملاحظه میشود در مقاصدی مانند استانهای شمالی کشور، مشهد مقدس، اصفهان، شیراز و کیش با مشکلات عدیدهای روبهرو هستیم و مقاصد ذکرشده از ضربهخورهای این صنعت هستند و از بیبرنامگی رنج میبرند.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمیکند.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.