| کد خبر: 47493 |

کاهش قیمت نفت و نوسانات ارز در بودجه سال آینده چه تاثیری خواهد داشت؟

وبلاگ تین نیوز، سعید لیلاز | کاهش قیمت نفت و نوسانات ارز در بودجه سال آینده چه تاثیری خواهد داشت و چکار باید کرد؟
با تمرکز روی تاریخچه پیدایش نفت در ساختار اقتصادی ایران می‏ بینیم تاثیر گذارترین عنصر اقتصادی ایران همین نفت بوده است.

از زمانی که اولین بار در دوره رضاشاه به این عنصر توجه شد. یعنی در سال 1300 خورشیدی و پس از جنگ جهانی اول که کشور رفته رفته به سمت رشد اقتصادی مثبت‏ می رفت این مایع پیدا شد، اما جالب اینجا است که رضاخان تا زمانی که زنده بود نگذاشت پول نفت وارد بودجه کشور شود.

از سال 1306 خورشیدی قیمت نفت رو به کاهش نهاد و در آمدهای ارزی که دولت رضاخان به واسطه آنها توسعه اقتصادی و نظامی را برنامه‏ ریزی کرده بود، کاهش یافت و دعوای میان ایران و بریتانیا شکل گرفت که منجر به جدایی رضاخان از انگلیس‎ها شد.

اما در سال 1312که رضا‏شاه پرونده نفتی را به داخل بخاری‏ می اندازد و فاصله از انگلستان باعث‏ می شود که سهم درآمدهای نفتی ایران در اقتصاد از 16 درصد به 25 درصد افزایش یابد. در هر دوره ای هرکسی بر مسند ایران بوده تا توانسته از نفت به هر شکلی استفاده کرده است. مگر مظفرالدین شاه در قرار داد با دارسی نگفته هر کاری که قرار است در حوزه نفت در ایران صورت بگیرد، باید با کارگران ایرانی انجام شود و در سال 1312 بر اساس این بند رضاشاه قرارداد با انگلیس ها را باطل کرد.

اولین جرقه‏ های تشکیل سازمان برنامه در سال 1315 خورد و شورای عالی برنامه ریزی تشکیل شد چرا که تفکر این بود که با این درآمد نفت چه باید کرد؟ این سازمان یعنی صندوق ذخیره‏ ای که بتواند درآمدهای نفتی را به سرمایه‏ گذاری ثابت در اقتصاد کشور تبدیل کند. این موضوع که در سال 1318 به دلیل اینکه جنگ جهانی دوم شروع‏ می‏ شود متوقف‏ می‏ ماند ولی در سال 1325 سازمان برنامه رسما تشکیل‏ می‏ شود. یعنی دولت ایران پس از جنگ جهانی و اتفاقات آن دوباره با رشد قیمت نفت مواجه ‏می‏ شود و اولین برنامه عمرانی ایران در سال 1327 کلید‏ می‏ خورد.

این برنامه به دلیل ملی شدن صنعت نفت به اجرا در نمی‏ آید و بعد از کودتای 28 مرداد در آمد نفتی ایران مجددا دو برابر ‏می‏ شود، اما 15 ماه پس از کودتا ایران نمی‏ تواند نفت خود را بفروشد، اما به دلیل افزایش قدرت درآمدی نفت، شاه با آمریکایی‏ ها وارد مذاکراتی می‌شود و به آنها عنوان ‏می‏ کند که اگر بر سر نفت به او فشار آورند کشور ایران را رها خواهد کرد.

همین موضوع باعث شد تا در آذر 1333 کنسرسیوم جدید بین شاه و آمریکا بر قرار شود که سهم نفت میان ایران و امریکا 50 به 50 می شود و زمانی که این اتفاق رخ میدهد، دوباره سازمان برنامه هویت جدیدی پیدا ‏می‏ کند. بی‏ انضباطی‏ های اقتصادی ایران از برنامه سوم سازمان برنامه کشور آغاز‏ می‏‏ شود و هزینه‏ های عمرانی کمتر ‏می‏ شود.

از اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 نشانه‏ های ظهور تورم در ایران ایجاد شد این در حالی است که در اکثر سال‏ های دهه 40 فقط تا نیم درصد تورم داشته‏ ایم و اقتصاد ایران اصلا با این مقوله آشنا نیست که به یک باره با آغاز دهه 50 تورم‏ های دو رقمی شروع‏ می‏ شود.

کشور در حالی که در برنامه سوم مصرف ارزی شش میلیارد دلار و در برنامه چهارم 10 میلیارد دلار مصرف ارزی داشته است به یکباره این مصرف ارزی در برنامه پنجم به 30 میلیارد دلار‏ می‏ رسد زیرا دائما در آمد ارزی در این سال ها افزایش می‏ یافته و در همین زمان شاه در حال تجهیز وضعیت نظامی کشور نیز بوده است.

در ادامه اتفاقات آن روزها ناگهان در سال 1352 ایران به قرار داد کنسرسیوم خود پایان‏ می دهد و خودش مستقیما با کشورهای غربی برای مبادله نفت وارد مذاکره‏ می شود و این مورد رابطه ایران و آمریکا را دچار تزلزل‏ می کند در همین راستا جنگ 1973 و مهرماه 1352 یکباره قیمت نفت خام را 5 و درآمد نفتی ایران را 9 برابر می‌کند و شاه وارد یک برنامه برای مصرف ارزی 200 میلیارد دلاری‏ می شود که به شدت برای اقتصاد ایران سنگین بود.

ما بر اثر تاثیرات این عنصر بر اقتصاد کشور و وضعیت پولیتیکی که برای اقتصاد ایجاد کرده بود به جایی رسیدیم که انقلاب سال 1357 رخ داد چراکه از پاییز سال 1355 به دلیل کاهش قیمت نفت و نبود آن 30 درصد افزایش همیشگی که اقتصاد ما به آن عادت کرده بود ناگهان اقتصاد ترکید و دگرگون شد و اجتماع نیز به آن واکنش نشان داد.

پس از سال 1357 در سال‌های 1362 و 1363 رکورد درآمدهای نفتی را در میانه های جنگ زدیم و حدود 24 میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم، اما دوباره مثل تجربه‏ های قبلی کشور قبل از انقلاب با افزایش درآمد نفتی دوباره مصرف ارزی را افزایش دادیم به گونه ای که در سال 1365 کشور محتاج به نخ بخیه شد. آخرین و بدترین رخداد در اقتصاد ایران در سال‏ های 1382 و 1383 در اقتصاد ایران اتفاق افتاد چراکه دوباره در اقتصاد ایران در آمدهای نفتی افزایش یافت؛ زمانی که اثر یک حادثه ای مثل ثروت بادآورده وارد یک اقتصاد شود همه شاکله اقتصاد را تغییر‏می دهد و هیچ چیزی جلوی آن را نمی گیرد، چرا که در تاریخ ایران نهادی نیرومندتر از پارلمان وجود ندارد که در سال 1385 این پارلمان هم در درآمدهای نفتی ذوب شد.

اما به نظر من چاره امروز اقتصاد ایران این است که سهم نفت را از تولید ناخالص به هر شکلی هست کاهش دهیم ، این است که اگر بتوانیم سهم نفت در اقتصاد کشور و تاثیرگذاری آن را کاهش دهیم شاید تکانی بخوریم، اما متاسفانه امروز سهم مجموع بنگاه نفتی ایران 20 برابر بزرگتر از سهم بزرگترین بنگاه اقتصادی آمریکا بر اقتصاد این کشور است.

پروژه یارانه هایی که آقای احمدی نژاد آن را کلید زد گام بلندی به سوی کاهش تاثیر نفت بر اقتصاد ایران بود. به دلیل اینکه درآمد نفت را به عنوان پیشبرد اهداف دولت از دستور خارج کرد و این نفت فقط تبدیل شد به یارانه نقدی و از این جنبه اتفاق خوبی در اقتصاد ایران بود.

به هر حال چه در دهه 70 که نفت 7 دلاری، کشور را با رکود تورمی بی‌سابقه مواجه کرد و چه در اواخر دهه 80 که تحریم‌های نفتی، برخلاف انبوه تحریم‌های بی‌اثر قبلی، اقتصاد ایران را به چالش کشید. حال بار دیگر کاهش جهانی قیمت نفت سبب شده به مساله اقتصاد نفتی توجه بیشتری شود. به هر حال قیمت نفت مانند همه اجناس دیگر تحت تاثیر عرضه و تقاضا قرار دارد. اقتصاد دنیا در حال رکود است و بحران اقتصادی و کاهش رشد اقتصادی در اتحادیه اروپا به معنی کاهش مصرف مواد خام است و این به معنای کاهش تقاضای نفت دربازارهای جهانی است. از طرف دیگر، کشورهای تولیدکننده نفت در بالاترین سطح خود در چند سال اخیر هستند و حاضر هم نیستند با کاهش درصدی از مقدار تولید نفت خام خود، مانع کاهش بیش از پیش قیمت نفت شوند.

از طرفی قراین خبر از برداشت و تولید نفت خام در ایالات متحده آمریکا دارد. ایالات متحده آمریکا گویا قصد دارد از ذخایر استراتژیک خود که مدت‌ها به صورت محدود از آن استفاده‌ می‌کرد، به‌صورت جدی استفاده کند تا شاید بتواند هزینه اولیه تهیه انرژی را که برای ایالات متحده آمریکا کم هم نیست، کاهش دهد و ما شاهد کاهش قیمت نفت در بازار‌های جهانی هستیم. از طرفی عربستان سعودی در سال‌های گذشته به‌دلیل کاهش مقدار تولید کشورهای همسایه، تولید خود را افزایش داده و امروز حاضر نیست که تولید خود را کاهش دهد و بر اساس فرمول عرضه و تقاضا این روند یک روند طبیعی و نرمال است.

اما با تمام این مسائل چه خواسته و یا ناخواسته اتصاد ایران وابسته به نفت است. در تاریخ نفت هنوز مدت زیادی از نقش‌آفرینی این ماده در اقتصاد ایران نگذشته بود که شخصیت‌هایی مانند مصدق به دنبال «اقتصاد بدون نفت» بودند اما هنوز پس از سال‌ها سایه نفت بر اقتصاد ایران دیده می‌شود. در شرایط وابستگی به نفت قطعا کشورهایی که دارای اقتصاد نفت محور هستند و نفت سهم عمده‌ای در بودجه مخصوصا بودجه جاری و عمرانی آنها دارد، اقتصاد این کشور‌ها ازاین کاهش قیمت نفت صدمه خواهد دید مگر اینکه بتوانند تولید خود را افزایش دهند و در صورت پیداکردن بازار جدید، بتوانند کسری بودجه خود را جبران کنند.

در مورد کشور خودمان هم وضعیت به همین شکل است. متاسفانه سهم نفت در اقتصاد ایران جایگاه بالایی دارد و در دوران آقای احمدی‌نژاد این سهم به‌صورت بی‌رویه‌ای با افزایش روبه‌رو شد. واقعیت مطلب این است که این کاهش کار ساده‌ای نبود. در کاهش این وابستگی اول باید ابتدا تولید ملی را افزایش می‌دادیم و وضعیت مالیات را بهبود‌ می‌دادیم.

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.