| کد خبر: 117786 |

فقط سیاهی یلدا را بلد بودی…

تین‌نیوز| در یادداشتی از اکرم امینی در روزنامه گسترش صمت منتشر شد:

هنوز تهران بغض دارد. هنوز دارند آواربرداری می‌کنند و هنوز شمع امید در دل آتش‌نشان‌های کشور خاموش نشده تا حتی اگر یک نفر هم زنده باشد، دست از تلاش برای برداشتن آوار برندارند و شعله‌های بی‌رحمی که هنوز زبانه می‌کشد را خاموش کنند.
 
هنوز بودی که پلاسکو در ۵۴ سالگی فروریخت و بخشی از سرمایه‌های انسانی و مالی و تاریخی‌مان را از ما گرفت تا یک بار دیگر یادمان بیاید برای ایمن شدن این شهر در گوشه گوشه زندگی‌مان کار برای انجام دادن داریم؛ از رسیدگی به ایمنی خانه‌ها و اداره‌هامان بگیر تا رسیدگی به اخلاق و فرهنگ و انسانیت‌مان...

خوب می‌دانی اگر «پلاسکو» نریخته بود، خبر سوختن احد و صمد را بیشتر دست به‌دست می‌کردیم و ساده از کنارش نمی‌گذشتیم... درست یک روز قبل از فروریختن ساختمان ۵۴ ساله خیابان جمهوری بود که خبر انفجار در انبار ضایعات در حوالی شهر و مرگ دلخراش دو کودک کار ۷ و ۸ ساله که برادر هم بودند، به خوابزدگی‌مان سیلی زد تا یادمان بیاید آنهایی که هر روز در اتوبوس و مترو و خیابان جلوی راه‌مان سبز می‌شوند و تمنای فروش چیزی دارند هم پدری دارند که دلش از سوختن فرزندانش به درد می‌آید، که آنها هم امروز هستند و ممکن است فردا نباشند...

حرف بچه‌ها را زدیم؛ راستی یادت هست که عروسک محبوب بچگی‌مان با آن کلاه قرمزش دو سه هفته پیش، داغدار دنیایش شد و نسل خاطره‌باز دهه ۶۰ را هم دل‌آزرده کرد؛ نسلی که می‌گویند سوخته است و انگار هست که مدام از سوختن می‌گوید و از سوختن می‌نویسد و خبرهای سوختن را دست به‌دست می‌کند... نسلی که از رفتن دنیای عروسکی با کلاه قرمز همان‌قدر دلش می‌گیرد که از خداحافظی سردار سازندگی با دنیا؛ کسی که همیشه بود. شاید تو یادت نباشد اما ما از وقتی چشم باز کردیم او بود؛ آنوقت‌ها که در دنیای کودکی خودمان بودیم و زیاد از سیاست سردرنمی‌آوردیم در تلویزیون می‌دیدیمش و می‌فهمیدیم که شخصیت مهمی است و بعدها که بیشتر معنی سیاست را فهمیدیم، بهتر فهمیدیم که چرا شخصیت مهمی است...

نمی‌دانم اوبوتراب خسروی، کارگردان قدیمی تئاتر را می‌شناسی یا نه؟! محمدجواد رفیع، چهره پیشکسوت مطبوعاتی و مدیر سابق نشریه «جوانان امروز» را، محمدحسن سجودی، روزنامه‌نگار باسابقه و مترجم را و چند نفر دیگر را که وقتی تو بودی، از میان‌مان رفتند؟!...

 چند روز است رفته‌ای تا یک سال دیگر دوباره زمستان را برای‌مان آغاز کنی اما هنوز نمی‌دانم چرا امسال اینقدر سیاه بودی. انگار فقط سیاهی شب یلدا را بلد بودی؛ نه مهربانی‌اش را... 

اکرم امینی - روزنامه نگار
خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.