| کد خبر: 117546 |

◄ آنچه پدران دیدند، آنچه پسران دیدند

تین‌نیوز

| 1. تهران، یکی از روزهای سال 1341، چهارراه استانبول

در هیاهوی جمعیتی که به تماشا ایستاده‌اند، نخستین ساختمان مرتفع تجاری تهران افتتاح می‌شود و به این ترتیب تهران از مرحله فروشگاه‌های شیک لاله‌زار، وارد عصر برج‌ها و مجتمع‌های تجاری می‌شود. همه خوشحالند و شاید از رفتن به این برج بلند بیشتر احساس شهروندی می‌کنند. پلاسکو خیلی زود نماد مدرنیته و نماد سرمایه‌داری می‌شود و راه خود را میان شوق بی‌پایان تهرانی‌ها به آستانه تمدن‌های بزرگ باز می‌کند و به این ترتیب رویای تمدن تجلی پیدا می‌کند.

خیلی زود پلاسکو نه یک مجتمع تجاری بلکه نمادی از هویت فرهنگی شهر  و مردمش به شمار می‌رود. می‌آیند و می‌چرخند و شاید هم که خرید کنند. اینگونه یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های شهر مدرن، به لطف پلاسکو محقق می‌شود. به این ترتیب ساختمان 17 طبقه پلاسکو به سرعت، با حیات عمومی اهالی پایتخت گره‌ می‌خورد و نقشی اساسی در نوستالوژی کودکان و جوانان آن دهه ایفا می‌کند.


ساختمان پلاسکو با قرار گرفتن در یکی از پررونق‌ترین و با هویت‌ترین نقاط شهر تهران، همواره در پیش چشم‌های عابران، مسافران و شهروندانی بود که مدام از آنجا می‌گذشتند. میدان حسن‌آباد، آن روزها حال و هوایی بسیار پر جنب و جوش‌تر داشت. قلب تپنده شهر بود و این قلب تپنده حالا با اسکلتی 17 طبقه‌ای آمیخته بود که نمی‌شد آن را ندیده گرفت.


پلاسکو حسن‌آباد را با آن نمای کلاسیک‌اش، به عصر مدرن برده بود. این ساختمان نمادی از آینده شهر بود و دشوار نیست، تصور کنیم در آن سال‌ها تنها مجتمع بلند و مدرن تجاری پایتخت، چگونه برای مردم آن روزگار نشانه‌ای از امید و احساسات خوشایند است. سال‌ها و دهه‌ها می‌گذرند و پلاسکو وارد عصر انقلاب اسلامی ایران می‌شود.

2. پس از انقلاب، سرنوشت سازندگان و مالکان ساختمان به پایان می‌رسد اما پلاسکو پا بر جا می‌ماند تا آن سوی تمدن مدرن را نیز نشان دهد. همان سوی باستانی تمدن بشر که بر اساس آن عمر آدم‌ها مغلوب عمر دست‌ساخته‌هایش می‌شود.

در شرایطی که پراکندگی تهران تغییر می‌کرد و مدام برج‌های تازه از گوشه و کنار سر بلند می‌کردند، پلاسکو همچنان برای قدیمی‌ترها نشانی از روزهای پرشور جوانی بود. با این حال شرایط رونق تجاری پلاسکو تغییر کرد. پلاسکو به مرور از یک مجتمع تجاری در جاهای پر رونق شهر، به مجتمع کارگاه‌های تولیدی تبدیل شد که جزو بازار تهران در جنوب شهر به شمار می‌آمد.

پلاسکو که اوائل تاسیسش، محلی برای دفاتر تولید فیلم بود به مرور با فرشگاه‌های پوشاک جایگزین شد و چندسال بعد هم به تدریج تبدیل به تولیدی شد که سنخیتی با کاربری ساختمان نداشت. زیرزمین پلاسکو هم با آن همه آکواریوم و ماهی دنیای خودش را داشت.

گرچه پلاسکو دیگر یک مجتمع فروشگاهی و تجاری نبود و بیشتر یک مجتمع بزرگ تولیدی به شمار می‌رفت با این حال هنوز هم بسیار شیک‌تر و زیباتر از دیگر کارگاه‌های پوشاک بود.


3. پلاسکو نیم‌قرن را طی می‌کند. پس از 50 سال دیوارهای اطراف ساختمان دیگر چندان زیبایی گذشته را ندارند. جابه‌جا، کابل‌های برق فشار قوی بخاطر نصب اسپیلت‌ها دیده می‌شود و نمای ساختمان رنگ و رو رفته به نظر می‌رسد. پلاسکو حالا به زور، دست به کمر، سر جایش ایستاده است. اما همچنان قلپ تپنده پوشاک کشور است.


حالا پلاسکو شلوغ‌تر از گذشته اما فرسوده‌تر از همیشه، مهم‌ترین مرکز رونق چهارراه استانبول است. نگرانی‌هایی از فرسودگی این ساختمان که حتی لوله‌کشی گاز هم ندارد و گاز آن با سیلندر تامین می‌شود، شکل می‌گیرد. اما اقتصاد غیراستاندارد و مدیریت نامناسب مقاومت می‌کند. طُرفه آنکه مدیریت شهری هم با این مقاومت‌ها کنار می‌آید.
پلاسکو به ضرب‌و‌زور می‌ماند تا همچنان وقتی از پوشاک حرف می‌زنیم نخستین نامی باشد که به ذهن می‌رسد.

4. 30 دی‌ماه 56 سال بعد، چهارراه استانبول

 در هیاهوی جمعیتی که به تماشا ایستاده‌اند طبقات بالایی پلاسکو در آتش می‌سوزد. اگر روزگاری پدران به تماشای افتتاح ایستاده بودند، حالا پسران به تماشای زوال آمده بودند. ماشین‌های آتش‌نشانی تلاش می‌کنند تا آتش را مهار کنند. مهم‌ترین ساختمان تولید پوشاک کشور، داشت در آتش می‌سوخت و این می‌توانست یک فاجعه اقتصادی و تجاری باشد. اما هیچکس خبر نداشت که فاجعه اصلی در راه است.

کم‌کم بر جمعیت تماشاگران افزود می‌شد و آتش هم سر خاموش‌شدن نداشت. ماشین‌های آتش‌نشانی بیشتری خود را رساندند. سازمان‌ها و نهادهای دیگری هم وارد صحنه شدند. می‌گویند بر خلاف تذکرات خیلی از مالکان وارد ساختمان می‌شدند تا دستکم مدارکشان را بردارند.  آتش‌نشان‌ها هم وارد ساختمان شدند تا بلکه از داخل، آتش را مهار کنند.

رسانه‌ها خود را به محل حادثه رسانده بودند. انگار همه می‌دانستند این یک آتش‌سوزی معمولی نیست. در حالی که ازدحام جمعیت مانع حضور موثر آتش‌نشانی و نیروهای پشتبانی می‌شد، در حالی که بیشتر حاضران داشتند فیلم و عکس می‌گرفتند و در حالی که تلویزیون داشت به طور زنده گزارش می‌داد، ناگهان فاجعه‌ای به ارتفاع 17 طبقه رخ داد.



5. سرانجام پلاسکو بعد از 56 سال که پیش چشم تهرانی‌ها افتتاح شده بود، پیش چشم میلیون‌ها ایرانی فروریخت تا درست در همان لحظه همه بدانند اهمیت جان آتش‌نشان‌هایی که در ساختمان بودند بسیار بیش از اقتصادی بود که از دست رفت و شاید می‌شد که برگردد. باور کردنی نبود. بیشتر شبیه صحنه‌هایی بود که توی تلویزیون دیده بودیم اما این بار واقعی بود. پلاسکو فروریخته بود با آتش‌نشان‌هایی که توی ساختمان بودند. به این ترتیب فاجعه وارد مرحله تازه‌ای شد.

خیلی زود کمیته بحران تشکیل شد، نهادها و سازمان‌ها یکی پس از دیگری وارد ماجرا شدند. خانواده‌ها خودشان را به چهارراه استانبول می‌رساندند تا خبری بگیرند. خیابان‌های منتهی به پلاسکو بسته شد. طرح ترافیک اعمال شد. وزیر کشور، شهردارد تهران و باقی مقامات یکی پس از دیگری خود را به محل ‌رساندند. اما دیر شده بود. تلاش برای آوار برداری آغاز شد تا خبری از آتش‌نشان‌ها بگیرند. ساعت‌ها می‌گذشت و امید برای زنده‌مان کسی کمتر و کمتر می‌شد.

رسانه‌های جهان اخبار این اتفاق را انعکاس دادند. آتش‌نشان‌های سراسر ایران و جهان همدردی خود را با آتش‌نشان‌ها و خانواده‌هایشان اعلام کردند. مقامات سیاسی کشورهای جهان پیام تسلیت دادند. اما چیزی تغییر نکرد. هنوز هم با گذشت نزدیک به 5روز هنوز عملیات آواربرداری تمام نشده و خانواده‌هایی که احتمالا اجساد عزیزان‌شان زیر آوار مانده، پابه‌پای عزیزشان در پیاده‌روی چهاراه استانبول دارند می‌سوزند.

6.به این ترتیب داستان پرامید پلاسکو، در یک غافلگیری بدل به فاجعه‌ای شد که از یاد نخواهد رفت. اگر افتتاح پلاسکو روزی به یاد ماندنی در حافظه جمعی پایتخت بود، حالا پایان این ساختمان نیز همپای 56 سال پیش، برای همه مردم ایران  و شاید جهان روزی به یاد ماندنی شد.

روزی که طعم تلخش از یاد نخواهد رفت. آنچه پدران آن روزگار دیدند با آنچه پسران دیدند بی‌شک تفاوت بسیار دارد. تفاوتی به بلندای اشتیاق و اضطراب، امید و ناامیدی، شادی و اندوه و رویا و ماتم و ما روایان چه قصه تلخی هستیم.
 
 

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.